مانی رحمانی

مهدکودک

مانی عزیزم سلام خیلی وقته که برات ننوشتم .اینقدر بزرگ و آقا شدی که باورم نمیشه . الان حدود ١٠ روزه که به مهدکودک میری البته چند روز اول باهم رفتیم ولی ٣ روزه که کم کم داری از من جدا میشی البته اولش گریه میکنی ولی بعدش آروم میشی . اسم مهدکودکت صوفیا است و.از طرف مهد یه روز رفتتی سرزمین عجایب با بچه ها البته من پشت سر ماشینتون میو مدم ولی تو من را نمی دیدی . بعضی وقتا فکر میکنم که شاید زود بود که ببرمت مهدکودک ولی دوست دارم که مستقل بشی و وابستگیت به من کم بشه عزیز دلم . اسم معلمت میس محیا است و تو خدا راشکر خیلی دوستش داری .اگر بری مهد قول میدم که زودتر بیام و برا بنویسم . عاشقتم . مامان سارا . ...
12 ارديبهشت 1392

پوشک دیگه بسه

مانی خوشگلم دو روزه که شروع کردی جیشت را تو دستشویی میکنی و اولین بار دیروز با مامان ایران رفتی توالت و بابا آرش برات جایزه 1 وودی خرید . نمی دوم چرا اینقدر نگران این موضوع بودم  ولی خدارا شکر که موفق شدیم خیلی دوست دارم عاشقتم . 
18 دی 1391

بدون عنوان

عزیز دل مامان تازگیها عاشق کارتون شدی کارتون های مورد علاقت لوراکس و وودی و میکی موس و المو و ..... چند تا عکس ارت میگدارم مانی در ٢سال و نیمی . ...
27 آبان 1391

داری بزرگ میشی

پسر خوشگلم سلام / خیلی وقته که برات چیزی ننوشتم . آخه اینقدر شیرینی و شیطونی که نمی فهمم صبح جه حوری شب میشه . اصلا تو طول روز نمی خوابی و ٩ صبج تا ٩ شب بازی میکنی و همش هم میگی که منم باهات بازی کنم . دیگه کاملا حرف میزنی و حتی شعر میخونی  هر روز صبح میگی کجا بریم ؟زنگ بزن به خاله مژگان و آریا بریم سرسره . هنوز از ÷وشک نگرفتمت ولی دیگه باید کم کم این کارو بکنم . دوست دارم ١٠٠٠ تا بوس.  
3 مهر 1391

فندق بابا

عزیز دل مامان سلام ببخشید که دیر به دیر برات می نویسم آخه نمی دونی که   چقدر شیطون و شیرین زبون شدی  و اصلا نمی خوابی یعنی بعضی وقتا همش 8 ساعت میخوابی. دیگه خیلی شیرین زبون شدی .حرفهای جدید مانی : دایی نیما تو جیب منه . مانی فگد بابا (یعنی فندق بابا) آخر همه چی یه دیگه می چچسبونی .پاشو دیگه  بده دیگه  برو دیگه . واستا ببینم. خلاصه که از همه چیزت راضیم پسر خیلی خوبی هستی فقط اصلا نمی خوابی یعنی در طول روز اصلا نمی خوابی. داری کم کم بزرگ میشی و من هر روز خدا را شکر میکنم که یه گلی مثل تو را به من داده . عاشق شمالی و همش میگی بیم کالسکه دریا . هفته پیش با آریا برای اولین بار رفتی آرایشگاه و موهای خو...
16 تير 1391

تولد دو سالگی

سلام عزیز دل مامان / جیزی نمونده که دو سالت تموم بشه . نمی دونی که روز به روز داری شیرین تر میشی .الان دیکه داری کم کم حرف میزنی و خیلی جمله ها را میگی . دیروز یه مگس اومده بود تو ماشین بابا ارش و تو داخل ماشین بودی و همش به مگس میگفتی نه برو کار بده هر وقت میخواهی چیزی را تعریف کنی و لغت کم میاری میگی سنه سنه . امسال می خواهی تولدت را با آریا بگیری و ٥شنبه ولی روز تولد حودت را هم جشن میگیری .انی ماانی تولد تو بهترین اتفاق توی زندگی من بوده .عاشقتم . مامان سارا . راستی اینم کارت دعوت تولدت .     ...
19 ارديبهشت 1391